این اسطوره جالب است زیرا شامل سه گانه اصلی است ، توسط سه گانه Prequel آغاز شد ، و سپس توسط رمان های پیرامون انتشار The Force Awakens آشکار شد. این اسطوره بسیار ساده است ، با اعتقاد مردم که Stormtroopers که آنها در سه گانه اصلی می بینند ، باید کلون هایی باشند که در مقدمات می بینند ، البته با زره های کمی اصلاح شده.

برای بینندگان nitpicky ، همیشه شواهدی وجود داشت که Stormtroopers آنها را می شناسند و دوست دارند کلون نیست. برای مثال ، Stormtroopers به ​​نظر نمی رسد مانند Jango Fett ، و در حالی که این در نسخه های اصلی فیلم قابل درک است ، لوکاس از آن زمان نسخه های مختلفی را منتشر کرده است تا Boba Fett را مانند Jango Fet صدا کند. با این حال او باعث نشد که Stormtroopers مانند Jango صدا شود. همچنین واضح است که Stormtroopers جدید به اندازه کلون ها نظم و انضباط ندارند ، زیرا Obi-Wan توسط دو نفر که در حال انجام گفتگوی عمیق درباره یک سرعت گیر جدید هستند و حتی قبل از استفاده از نیرو نیز گفتگوی عمیقی ندارند ، مورد استفاده قرار می گیرند.

با انتشار A Dawn Dawn ، این همه شواهد محرمانه کاملاً مشخص شد ، اولین رمانی که پس از پاک کردن Force Awakens ، جهان تمدید شده قدیمی ، رسماً کانون شد. در این رمان گاه به گاه از Stormtroopers مونث یاد می شود ، تأیید می شود که تا این زمان ، امپراتوری انسان های معمولی و غیر کلونی را استخدام می کند تا بتواند کلون های از دست رفته خود را تهیه کند.

آموزش لوک در واقع کامل نیست

این یک واقعیت نادرست است که توسط خود استاد جدی یودا ارائه شده است. بعد از اینکه لوک برای نجات دوستان خود در Empire Strikes Back ، داگوبا را ترک می کند و در ابتدای بازگشت جدی بدبختانه ها را ادامه می دهد ، او به طرز موقتی به یودا باز می گردد. با این حال ، یودا در دم مرگ است و به لوک می گوید که تمرینات او کامل است و امتحان نهایی او این است که با Darth Vader روبرو شوید. به طور طبیعی ، مخاطبان باید به آنچه یودا می گویند اعتقاد داشته و از بازگشت جدی دور می شوند و فکر می کنند که آموزش جدی لوک به پایان رسیده است.

یادآوری این نکته مهم است که ، یودا ، مانند اوبی وان قبل از او ، می تواند کمی از انعطاف پذیری در مورد حقیقت برخوردار باشد ، از اولین ملاقاتش با لوک که در آن او از یک محلی دیوانه کننده دفاع کرده است. و این ایده که لوک در واقع آموزش جدی خود را به اتمام رسانده است ، به نظر می رسد یکی از آن لحظات مهم خم شدن حقیقت است. برای دیدن دلیل این ، بینندگان باید در مورد میزان آموزش لوک فکر کنند. او چیزی دارد که آخر هفته طولانی با Obi-Wan Kenobi در یک امید جدید دارد ، سپس حدود یک هفته یا دو سنگ متعادل را با Yoda می گذراند ، و سپس او را ترک می کند. مهم است که به یاد داشته باشید که لوک تقریباً به محض رسیدن هان و لیا به Cloud City می رود ، و حتی بدون داشتن یک ابرقدرت کار ، رسیدن به آن سیستم در این نزدیکی طول نمی کشد.

برای مقایسه ، به "جوانهای جوانی" که در Attack of Clones دیده می شود ، فکر کنید. آنها از سنین جوانی به ظاهر آموزش روزانه دریافت می کنند ، سپس سال ها تجربه ای مشابه کارآزمایی مانند پاداوانان را تجربه می کنند. فقط بعد از سالها و سالها آنها یک جدی می شوند. در مقایسه با این ، لوک ارشد سال پنجم است که همه سال کلاسهای خود را کنار می زند و تا پایان امتحان نهایی دیر می شود اما متقاعد شده است که او هر رشته و فارغ التحصیل را می گذراند.

Qui-Gon یک مربی خردمند جدی نیست

در اینجا یک تصور غلط وجود دارد که می توان بخشی از آن را براساس فیلمنامه و تا حدودی در مورد عملکرد خیلی خوب برای این فیلم از لیام نیسون مقصر دانست. بسیاری از مردم از تهدیدهای فانتوم دور می شوند و فکر می کنند که کو گون یک جدی خردمند و مربی است. از این گذشته ، او به عنوان بازی نقش قدیمی Obi-Wan به یک جوان Obi-Wan Kenobi جوان و مبهم تر و همچنین Anakin Skywalker جوان ارائه می شود. با این حال ، واقعیت این است که او یک استاد و مربی جدی جدی خطرناک و بی پروا است.

لیست واقعاً ادامه پیدا می کند. در ابتدای تهدید فانتوم ، او می گوید که او احساس نمی کند که هیچ اشتباهی رخ داده باشد . دقایقی قبل از تلاش برای زندگی آنها و حمله کامل سیاره ای. در سیاره زمین ، او فکر می کند که با موفقیت رئیس Nass را فریب داده است ، اما بیگانه در پایان با بازی دادن Qui-Gon با گفتن او به هسته هسته ای خطرناک سیاره ای پایان داد. وقتی آنها روی تاتوئین فرود می آیند ، او تصور می کند که اعتبارات جمهوری را می دهد به این معنی است که آنها نمی توانند هزینه ای بپردازند ، اما در سیاره ای مملو از قاچاقچیان شبیه هان سولو و شکارچیان فضل مانند بابا فت ، مطمئناً کسی در آنجا با Qui-Gon مبادله اعتباری انجام می دهد. ؟ وقتی فهمید که واتو بخشی را که لازم دارد ، از برخی دستکاری های جدی برای قمار برای آزادی آناکین استفاده می کند.

با این وجود ، اگر اخلاق او از قبل انعطاف پذیر است ، چرا بخشی را به سرقت نبرید و در زندگی خطرناک که قاتلانی مانند سبولبا در آن قاتل است ، زندگی کودک را به خطر نیاندازد؟ چرا مادر آناکین را آزاد نمی کنید؟ حتی اگر آنها نتوانند او را با خود ببرند ، می توانند او را به جایی برسانند که برده نباشد. Qui-Gon با بازگشت به Naboo ، دریغ نمی کند که آناکین را به آتش سوزی برساند و در آنجا کشته شود. نهایتا ، Qui-Gonn مجموعه ای از تصمیمات وحشتناک را می گیرد - آنها خیلی بد هستند ، در واقع ، برخی تصور می کنند که او مخفیانه Sith است.

امپراتوری کاملاً شر نیست

تصور اصلی کل سه گانه اصلی این است که امپراتوری شر است. اگر این درست نیست ، پس از آن قهرمانان در نور تاریک تر بازی می شوند. در حقیقت ، آنها به معنای واقعی کلمه تروریست هستند: دسته ای o

شورشیان چریکی که در سلولهای پراکنده فعالیت می کنند و حملات یکدست و مستقیمی را علیه دولت مشروع انجام می دهند. اما متأسفانه برای شورش ، شواهد و مدارک زیادی وجود دارد مبنی بر اینکه امپراطوری به هیچ وجه شر نیست.

اول ، مهم است که ثابت کنیم که هیچ راهی وجود ندارد که شورش موجب کشتار مردم بی گناه نشود. همانطور که مشهورترین سخنان Clerks در مورد شوخی ، تمایل آنها برای از بین بردن یک ستاره مرگ که هنوز در دست ساخت بود ، تمایل به از بین بردن تعداد بیشمار پیمانکاران و کارگران ساختمانی در این پروژه را نشان داد: غیرنظامیانی که احتمالاً هرگز یک انفجار برگزار نکرده اند. در طی این سالها چند غیرنظامی دیگر کشته اند؟ امپراتوری برای کسانی که در این آتش سوزی گرفتار شده اند از آنها در برابر حملات منظم تروریست های خطرناک محافظت می کند.

همچنین پالپاتین شکار کردن جدی را در اولویت قرار می دهد. فیلم ها این ایده را ارائه می دهند که Light Side خوب است و Dark Side بد است و مخاطبان این موضوع را به عنوان واقعیت می پذیرند. با این حال ، بینندگان می توانند به طور مرتب ببینند که جدی با مردم دستکاری می کند ، دروغ می گوید و به طور کلی بر اساس اعتقادات مذهبی خود بر کهکشان حکمرانی می کند. تصور کنید اگر زمین با شمشیرهای لیزری تحت سیطره افراط گرایان مذهبی قرار داشت ، و ناگهان تصمیم پالپاتین برای آزاد کردن کهکشان از دستکاری ها و استبداد آنها بسیار معقول تر می شود!

لوکاس خزیدن افتتاحیه New Hope را ننوشت

خزنده آغازین جنگ ستارگان در نوع خود به نمادی تبدیل شده است. اکنون ، جورج لوکاس ایده چنین خزیدن را ابداع نکرد - این تکنیک توسط کارگردانان سریال Flash Gordon Conquers the Universe در سال 1940 ساخته شد. ایده این بود که بینندگان ممکن است اقساط قبلی را از دست ندهند یا اتفاقاتی که افتاده را فراموش کرده اند ، بنابراین خزیدن به سرعت بخشیدن همه کمک کرد.

با این حال ، در حالی که لوکاس به وضوح خزیدن را اختراع نکرد ، بیشتر تصور می کنند که او آنها را نوشت. از این گذشته ، او به عنوان نویسنده و کارگردان اولین فیلم جنگ ستارگان درج شده است ، درست است؟ بله ، اما این بدان معنا نیست که آنچه می بینید سخنان وی هستند. لوکاس در نوشتن یک خزیدن شکست خورد ، اما تلاش اول ، بلند و پرتحرک و مزخرف او همان مشکلی را که بعداً فاش می شود نشان داد: لوکاس همیشه متوجه نمی شود که کمتر نیز بیشتر است.

خوشبختانه ، او اکران اولیه فیلم را به برخی از دوستانش از جمله کارگردان کهنه کارا برایان دی پالما نشان داد که گفته می شود خزیدن اصلی را چیزی توصیف کرده است که "اصلاً معنی ندارد." پس از آن ، د پالما به بازنویسی آن به درون خزنده های سبک و مشتی که طرفداران عاشق شدند کمک کرد ، و بقیه تاریخ جنگ ستارگان است.

جورج لوکاس به همین دلیل موفقیت جنگ ستارگان نیست
گتی ایماژ

بزرگترین فرضیه جنگ ستارگان نیز اساسی ترین است: اینکه جورج لوکاس دلیل اصلی موفقیت جنگ ستارگان است. این ایده او بود ، او نویسنده و کارگردان یک امید جدید بود . او باید دلیل اصلی موفقیت همه چیز باشد ، درست است؟

اشتباه. معلوم می شود ، همانطور که پیشگویی ها بیان داشتند ، جنگ ستارگان چیزی است که غالباً به رغم لوکاس موفق می شود و نه به خاطر او. فیلم اول بسیار فیلمی بود که در ویرایش صرفه جویی می شد و نه توسط جورج لوکاس. همسر وی ، مارسیا لوکاس ، به ویرایش و تبدیل یک امید جدید به فیلمی پر از گرانش و پیروزی عاشق طرفداران ، از مرگ اوبی وان تا بازگشت هان سولو کمک کرد. آن موسیقی متن فیلم معروف Star Wars؟ لوکاس می خواست که این موسیقی کلاسیک باشد ، مانند سال 2001: یک ادیسه فضایی. جان ویلیامز با یک امتیاز فراموش نشدنی در مسیری به یاد ماندنی (و کاملاً مخالف) قرار گرفت. برای فیلم The Empire Strikes Back که عمدتا به عنوان بهترین فیلم جنگ ستارگان در نظر گرفته می شود ، کارگردان ایروین شنر و نویسنده لارنس کسدان در بخش عمده ای از داستان لوکاس را شکستند. به عنوان مثال ، لوکاس می خواست یک فیلم اکشن با لمس های احمقانه مانند وامپا که به پایگاه حمله می کند و عاشقانه های کمی در فیلم باشد. این نویسنده و کارگردان گفتند نه ، یک فیلم آهسته تر پر از شخصیت پردازی ، عاشقانه و پیشرفت نقشه اسطوره ای.

در کل ، یک دهکده برای ایجاد جنگ ستارگان به طول انجامید. جورج لوکاس طول کشید تا آن را با ایووکس پر کند.

Vader ناخوشایند در بازگشت جدی ، مردی نبود که همه در این لباس حضور داشته باشد

یکی از تأثیر گذارترین لحظه های بازگشت جدی پس از آن اتفاق می افتد که لوک با موفقیت پدر خود را به سمت لایت نیرو بازگرداند. Darth Vader با دانستن اینکه در حال مرگ است ، می خواهد با "چشمان خودش" به لوک نگاه کند و از پسرش در از بین بردن ماسک نمادین کمک می کند. نه تنها لحظه قدرتمند پیوند بین پدر و پسر است ، بلکه برای همه مخاطبان لحظه ای قدرتمند بود ، زیرا سرانجام آنها چهره مردی را دیدند که این بار در لباس کت و شلوار Darth Vader بوده است.

با این حال ، حقیقت این است که ، این مرد کاملاً متفاوت بود! مردی که در لباس سه گانه اصلی قرار داشت ، دیوید پرینت بود ، بدنساز بلند قد و کاملاً شبیه "Vader". با این حال ، وقتی نوبت به فاش شدن چهره Sith Lord افتاد ، پیشرو در بخش چهره ما مانند شما خفه شد. جورج لوکاس تصمیم گرفت که شخص دیگری را به عنوان چهره استخدام کند ، یعنی سباستین شاو بازیگر کهنه کار ، آناکرین Skywalker قدیمی تر را به تصویر بکشد ، هم به عنوان در حال مرگ Sith Warrior و هم نیروی Ghost Force که در آن حضور پیدا می کند.

د ما مطمئن نیستیم که چرا لوکاس با این همه دردسر روبرو شد تا شخص دیگری را برای 75 ثانیه زمان صورت و 24 کلمه بازی کند ، اما بعد دوباره ، ما Jar-Jar را ایجاد نکردیم ، بنابراین ما می دانیم چیست؟


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها